چشم بر پردهٔ امل منهید


چشم بر پردهٔ امل منهید

جرم بر کردهٔ ازل منهید
جرم بر کردهٔ ازل منهید
علت هست و نیست چون ز قضاست
علت هست و نیست چون ز قضاست
کوشش و جهد را علل منهید
کوشش و جهد را علل منهید
چون بنابود دل قرار گرفت
چون بنابود دل قرار گرفت
بود یک هفته را محل منهید
بود یک هفته را محل منهید
عمر کز سی گذشت کاسته شد
عمر کز سی گذشت کاسته شد
مهر بر عمر ازین قبل منهید
مهر بر عمر ازین قبل منهید
مه بکاهد چو زو دو هفته گذشت
مه بکاهد چو زو دو هفته گذشت
عمر را جز به مه مثل منهید
عمر را جز به مه مثل منهید
شهد کز حلق بگذرد زهر است
شهد کز حلق بگذرد زهر است
نام آن زهر پس عسل منهید
نام آن زهر پس عسل منهید
رزق جستن به حیله شیطانی است
رزق جستن به حیله شیطانی است
شیطنت را لقب حیل منهید
شیطنت را لقب حیل منهید
به توکل زیید و روزی را
به توکل زیید و روزی را
وجه جز لطف لم یزل منهید
وجه جز لطف لم یزل منهید
نامرادی مراد خاصان است
نامرادی مراد خاصان است
پس قدم در ره امل منهید
پس قدم در ره امل منهید
حرص بی تیغ می کشد همه را
حرص بی تیغ می کشد همه را
پس همه جرم بر اجل منهید
پس همه جرم بر اجل منهید
رخت دل بر در هوس مبرید
رخت دل بر در هوس مبرید
مهر شه بر زر دغل منهید
مهر شه بر زر دغل منهید
خرد سخته را هوا مکنید
خرد سخته را هوا مکنید
رطب پخته را دقل منهید
رطب پخته را دقل منهید
ای امامان و عالمان اجل
ای امامان و عالمان اجل
خال جهل از بر اجل منهید
خال جهل از بر اجل منهید
علم تعطیل مشنوید از غیر
علم تعطیل مشنوید از غیر
سر توحید را خلل منهید
سر توحید را خلل منهید
فلسفه در سخن میامیزید
فلسفه در سخن میامیزید
وآنگهی نام آن جدل منهید
وآنگهی نام آن جدل منهید
وحل گمرهی است بر سر راه
وحل گمرهی است بر سر راه
ای سران پای در وحل منهید
ای سران پای در وحل منهید
زجل زندقه جهان بگرفت
زجل زندقه جهان بگرفت
گوش همت بر این زجل منهید
گوش همت بر این زجل منهید
نقد هر فلسفی کم از فلسی است
نقد هر فلسفی کم از فلسی است
فلس در کیسهٔ عمل منهید
فلس در کیسهٔ عمل منهید
دین به تیغ حق از فشل رسته است
دین به تیغ حق از فشل رسته است
باز بنیادش از فشل منهید
باز بنیادش از فشل منهید
حرم کعبه کز هبل شد پاک
حرم کعبه کز هبل شد پاک
باز هم در حرم هبل منهید
باز هم در حرم هبل منهید
ناقهٔ صالح از حسد مکشید
ناقهٔ صالح از حسد مکشید
پایهٔ وقعهٔ جمل منهید
پایهٔ وقعهٔ جمل منهید
آنچه نتوان نمود در بن چاه
آنچه نتوان نمود در بن چاه
بر سر قلهٔ جبل منهید
بر سر قلهٔ جبل منهید
مشتی اطفال نو تعلم را
مشتی اطفال نو تعلم را
لوح ادبار در بغل منهید
لوح ادبار در بغل منهید
مرکب دین که زادهٔ عرب است
مرکب دین که زادهٔ عرب است
داغ یونانش بر کفل منهید
داغ یونانش بر کفل منهید
قفل اسطورهٔ ارسطو را
قفل اسطورهٔ ارسطو را
بر در احسن الملل منهید
بر در احسن الملل منهید
نقش فرسودهٔ فلاطون را
نقش فرسودهٔ فلاطون را
بر طراز بهین حلل منهید
بر طراز بهین حلل منهید
علم دین علم کفر مشمارید
علم دین علم کفر مشمارید
هرمان همبر طلل منهید
هرمان همبر طلل منهید
چشم شرع از شماست ناخنه دار
چشم شرع از شماست ناخنه دار
بر سر ناخنه سبل منهید
بر سر ناخنه سبل منهید
فلسفی مرد دین مپندارید
فلسفی مرد دین مپندارید
حیز را جفت سام یل منهید
حیز را جفت سام یل منهید
فرض ورزید و سنت آموزید
فرض ورزید و سنت آموزید
عذر ناکردن از کسل منهید
عذر ناکردن از کسل منهید
از شمار نحس می شوند این قوم
از شمار نحس می شوند این قوم
تهمت نحس بر زحل منهید
تهمت نحس بر زحل منهید
گل علم اعتقاد خاقانی است
گل علم اعتقاد خاقانی است
خارش از جهل مستدل منهید
خارش از جهل مستدل منهید
افضل ار زین فضول ها راند
افضل ار زین فضول ها راند
نام افضل بجز اضل منهید
نام افضل بجز اضل منهید